loading...
مرتضی جاوید
زنده دل بازدید : 42 پنجشنبه 30 بهمن 1399 نظرات (0)

راه های درآمدزایی از زبان انگلیسی چه روش هایی هستند؟

ما در ابتدا باید بتوانیم دایره لغت، مکالمه و درک مطلب خود را در حیطه زبان انگلیسی بهبود بخشیم. سپس از آن راه درآمد کسب کنیم. در واقع در این مقاله با یک تیر دو نشان می زنیم. هم درآمد خود را تقویت کنیم و هم زبان خود را. راه های درآمدزایی از زبان انگلیسی در ادامه آمده است. حتما مقاله را تا انتها بخوانید. 

اما چگونه؟

می توانید برای مطالعه ادامه پست اینجا را کلیک کنید و از این آموزش نهایت لذت را ببرید. 

 
زنده دل بازدید : 212 چهارشنبه 29 مرداد 1399 نظرات (0)

آموزش زبان انگلیسی رایگان

اگر واقعا شما به دنبال آموزش زبان انگلیسی رایگان هستید؛ باید بگویم که خوب جایی آمده اید و هدف خوبی را هم برای خود انتخاب کرده اید؛ زیرا یادگیری زبان انگلیسی در این روزگار به اندازه ی زبان مادری مهم و حیاتی است زیرا مهمترین زبان دنیا بوده و همه به آن زبان با هم ارتباط برقرار می کنند. 

هر آنچه که به دستان می رسد را بخوانید:

[caption id="attachment_8249" align="aligncenter" width="568"]آموزش زبان انگلیسی رایگان آموزش زبان انگلیسی رایگان[/caption]

هر آنچه را که به دستتان می رسد بخوانید؛ کاغذ باطله، روزنامه، مجله، فیس بوک و هر آنچه را که به زبان انگلیسی است مطالعه کنید و بخوانید. زیرا این محتوا پر خواهد بود از واژگان ناب و جدید که میتواند دیره لغت شما را افزایش دهد. بهتر است روشی را برای به خاطر سپاری لغات برای خود در نظر بگیرید.

که در ادامه می توانید به لینک آن مراجعه کنید و در کنار این مقاله به عنوان مکمل از این پکیج عالی هم لذت ببرید:

آموزش لغات دشوار با بهترین و علمی ترین تکینیک دنیا

خود را با واژگان جدید درگیر کنید:

این یک ترفند قدیمی خوب برای یادگیری لغت است. هر گاه یک لغت جدید را میبینید حتما آن را در یک جمله به کار ببرید تا بتوانید آن را به خوبی یاد بگیرید و در نتیجه یادگیری زبان انگلیسی خود را ارتقا بخشید. این روش می تواند یک روش آموزش زبان انگلیسی رایگان باشد که به راحتی سطح زبان شما را ارتقا دهد.

لغات جدید را در جایی که دوست دارید و راحت تر هستید بنویسید و سپس آن ها را به خاطر بسپارید.

با افراد واقعی حرف بزنید:

برای یادگیری زبان انگلیسی یکی از راه های خوب این است که با افراد واقعی و با کسانی که زبان آن ها انگلیسی است حرف بزنید. صد در صد نمی توان با کسی بدون باز کردن دهان ارتباط برقرار کرد. از آنجایی که زبان انگلیسی این روزها تبدیل به یک زبان جهانی شده است؛ نمی توان بی توجه از کنار آن گذشت. در ضمن وقتی شما با کلماتی که یاد گرفته اید شروع به حرف زدن می کنید خیلی بهتر از زمانی که آن کلمه ها را می خوانید و یا می نویسید یاد می گیرید.

پادکست ها و ویدئوهای یوتیوب را به زبان انگلیسی گوش کنید:

امروز با این وضعیت کرونا هم چیز تبدیل به کارهای آنلاین شده است. این روزها چیزهایی از قبیل گوش دادن به پادکست و دیدن ویدئوهای یوتیوب می تواند کلی از زمان شما را پر کند و به راحتی زبان انگلیسی را یاد بگیرید. می توانید از میان میلیون ها فایل صوتی و ویدئو، موضوعاتی را که دوست دارید انتخاب کنید و آن ها را بر روی فلش ریخته و در هنگام رفتن به سر کار و در ماشین و یا گوشی خود گوش کنید و از آن ها لذت ببرید.

رفتن به سفرهای خارجی:

بهترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی این است که خود را با آن احاطه کنید و در آن غرق شوید. این راه می تواند تا حد زیادی شما را ارتقا دهد. یکی از این کارها رفتن به خارج از کشور به منظور تحصیل یا مسافرت است که می تواند شما را در محیط قرار داده و با زبان انگلیسی بیشتر آشنا کند و با آن اخت بگیرید.

سؤال بپرسید:

می توانید برای آموزش زبان انگلیسی رایگان تا می توانید تمامی حرف ها و سؤالات خود را به زبان انگلیسی بپرسید و خود را با زبان انگلیسی به شکل های مختلف درگیر کنید.

با چیزی که واقعا نیاز دارید شروع کنید:

مثلا اگر قصد ادامه تحصیل دارید؛ واژگان مربوط به رشته ی خود را پیدا کنید و متون مربوط به خود را ترجمه کنید و گاهی بهتر است براساس نیازها و علایق خود پیش بروید؛ این کار باعث می شود تا شما بهتر و بیشتر با واژگان درگیر شوید و البته خود را با تعداد زیادی لغت به چالش نکشید زیرا بعد از مدتی خسته می شوید و دیگر علاقه و انگیزه ای نخواهید داشت.

انگیزه و اعتماد به نفس خود را از دست ندهید:

وقتی که می بینید کمی در یادگیری زبان انگلیسی کند پیش می روید؛ نگران نباشید. زیرا مطمئن باشید تمامی کسانی که وارد این راه شده اند این روزها را هم سپری کرده اند پس اصلا خود را نبازید و نگویید که من دیگر به زبان انگلیسی صحبت نخواهم کرد. هر هدف بزرگی سختی هایی دارد که باید آن را بپذیرید.

یک دلیل عالی برای یادگیری زبان انگلیسی پیدا کنید:

این دلیل را تنها فقط برای سرگرمی ننویسید؛ بلکه واقعا به آن فکر کنید و هدف خود را از یادگیری زبان انگلیسی بدانید. این نوشته به این دلیل خوب است که هر بار که به آن نگاه کنید می توانید انگیزه خوبی برای ادامه راه پیدا کنید؛ زیرا هر چه شما انگیزه ی بیشتری برای یادگیری داشته باشید؛ یادگیری زبان انگلیسی بهتر و ساده تر خواهد اتفاق خواهد افتاد.

دقیقا بدانبد که چه چیزی از یادگیری زبان انگلیسی می خواهید و محدوده ی زمانی خود را برای یادگیری مشخص کنید:

اهداف شما و زمان وقوع آن باید کاملا مشخص باشد اما این هدف چگونه باید نوشته شود؟ در ادامه یک نمونه از اهدافی که بد نوشته شده اند و اهدافی که روشن و واضح نوشته شده است؛ آمده :

برای آشنایی با نحوه برنامه ریی و یک پکیج عالی برای یادگیری زبان انگلیسی به این لینک مراجعه کنید.

 

 
زنده دل بازدید : 41 چهارشنبه 29 مرداد 1399 نظرات (0)

اهمیت یادگیری زبان انگلیسی

این روزها توانایی صحبت کردن به چندین زبان ضروری است. مقالات زیادی در درباره اهمیت یادگیری زبان انگلیسی وجود دارد که می تواند خیلی راحت به ما بگوید که چقدر این زبان اهمیت دارد. صحبت کردن به یک زبان خارجی فرصت های حرفه ای و کاری را افزایش می دهد؛ به برقراری ارتباط واقعی با افراد بومی این زبان کمک می کند و باعث می شود که در مورد مکان ها، فرهنگ ها و شیوه های زندگی بیشتر بدانید. در دنیای امروز، 6500 زبان رایج صحبت می کنند. اما چرا در میان همه اینها، انگلیسی را انتخاب می کنیم؟

در حال حاضر زبان انگلیسی سومین زبان رایج در دنیا است که در بیش از 118 کشور تدریس می شود. روزانه به عنوان یک زبان دیپلماتیک و تجاری مورد استفاده قرار می گیرد؛ زبان انگلیسی زبانی است که در علم، هواپیمایی، IT و گردشگری مورد استفاده قرار می گیرد. مهمتر از همه، زبان اصلی در ارتباطات بین المللی ، رسانه ها و اینترنت است.

در هر هدفی که دارید؛ خواه اهداف حرفه ای باشد یا شخصی که می خواهید به آنها برسید؛ توانایی صحبت به زبان انگلیسی همیشه می تواند به عنوان یک دارایی قابل توجه باشد.

4 دلیل اصلی ما را برای یادگیری زبان و میزان اهمیت آن وجود دارد:

1 - انگلیسی به عنوان زبان رسمی جهان

اگرچه انگلیسی سومین زبان رایج در جهان است؛ اما زبان رسمی 53 کشور است. با بیش از 400 میلیون سخنران که در سراسر جهان به عنوان اولین زبان به آن ضحبت می کنند. مهمتر از همه، طبق اعلام شورای انگلیس، حدود دو میلیارد نفر در سراسر جهان تا سال 2020 انگلیسی را یاد می گیرند و آن را به دومین زبان رایج دنیا تبدیل می کنند.
در هر موقعیتی که قرار بگیرید؛ به احتمال بسیار زیاد ممکن است با کسی ملاقات کنید که زبان مادری شما را نمی داند.دانستن زبان انگلیسی می تواند به عنوان یک زبان مشترک کاربرد فراوان داشته باشد. بنابراین زبان انگلیسی این امکان را فراهم می کند که کل دنیا به راحتی با هم در اربتاط باشند. 

قبل از اینکه ادامه مقاله را مطالعه فرمایید یکی از بهترین و به روز ترین ترفندهای آموزش مکالمه انگلیسی تنها در 10 روز را به شما معرفی خواهیم کرد؛ برای دیدن این پکیح بی نظیر و فوق العاده به لینک زیر مراجعه فرمائید:

آمپول مکالمه زبان و 1000 لغت

2. انگلیسی یک زبان رسمی در اینترنت است:

امروزه بسیاری از فیلم ها، سریال های تلویزیونی، کتاب ها و موسیقی به زبان انگلیسی تولید می شوند. بنابراین، توانایی صحبت کردن به زبان انگلیسی باعث می شود بدون وابستگی به ترجمه و زیرنویس،به محتوای آن ها پی ببرید. علاوه بر این، دسترسی به این رسانه ها و منابع غنی باعث بهبود در درک شفاهی و کتبی می شود.
امروزه حدود 565 میلیون نفر روزانه از اینترنت استفاده می كنند و حدود 52٪ از پر بازدید ترین وب سایت ها به زبان انگلیسی است. بنابراین، درک این زبان امکان دسترسی به بیش از نیمی از مطالب موجود در اینترنت را دارد. درک زبان انگلیسی، در سطح شغلی یا شخصی، امکان تبادل آسان اطلاعات و دسترسی به منابع بیشتر را فراهم می آورد.

3 - انگلیسی به عنوان زبان گردشگری

زبان انگلیسی با داشتن رتبه اول زبان در 53 کشور و زبان دوم در 118 کشور دیگر ، می تواند سفر را به دور دنیا آسانتر کند. خواه اعلان فرودگاه باشد، برنامه قطار، اطلاعات اضطراری یا علائم راهنمایی و رانندگی، به طور کلی زبان انگلیسی حتی در کشوری که زبان رسمی آن ها انگلیسی نیست؛ از انگلیسی استفاده می کنند.
این غیرقابل انکار است که هنگام مسافرت در کشوری که زبان آن ها نمی دانید؛ همیشه به احتمال زیاد کسی را پیدا می کند که به زبان انگلیسی با او ارتباط برقرار کند.

4- انگلیسی به عنوان یک تمرین شناختی

یادگیری یک زبان خارجی یک تمرین شناختی و تحلیلی قابل توجه است. در واقع، براساس یک مطالعه سوئدی از سال 2012، یادگیری یک زبان جدید به دلیل تمرینات ذهنی زیادی که در آن انجام می شود؛ ساختار مغز را تغییر می دهد. این می تواند بر بخش هایی از مغز که مسئول حافظه، خلاقیت و اندیشه هستند؛ تأثیر بگذارد.
به تدریج، چند زبانه بودن مغز را سالم نگه می دارد؛ عملکرد آن را افزایش می دهد و باعث تحریک تمرکز و حافظه می شود. به طور خلاصه، صحبت کردن با یک زبان خارجی به مغز امکان می دهد قوی تر و متناسب تر باشد؛ و به علاوه باعث افزایش عزت نفس می شود.

 برای خواندن مطالب بیشتر و مفید تر برای گرفتن نمره آیلتس و تافل می توانید به این سایت هم مراجعه کنید. 

 
زنده دل بازدید : 169 چهارشنبه 29 مرداد 1399 نظرات (0)

آموزش زبان انگلیسی در 30 روز

یادگیری زبان انگلیسی برای خیلی از ما مخصوصا ایرانی ها معمولا کار دشواری است؛ اما چرا؟ خیلی وقت ها دور بودن واژگان و ساختار دو زبان (زبان مادری و زبان دوم) یادگیری زبان دوم را برای ما سخت تر می سازد. مثلا یادگیری زبان انگلیسی برای ژاپنی زبان ها بسیار سخت است زیرا هیچ تشابهی بین دو زبان وجود ندارد. آموزش زبان انگلیسی در 30 روز ممکن است کار ساده ای نباشد اما در این مقاله و در پکیجی که به شما معرفی می شود می توانید به راحتی آن را در 30 روز یاد بگیرید و مثل بلبل حرف بزنید. 

سختی هایی که ما برای یادگیری زبان انگلیسی احساس می کنیم برای خود انگلیسی زبانان کمی خنده دار است اما اگر انگلیسی زبان نباشیم عجایب و تضادها و استثناهای زیادی در زبان انگلیسی میبینیم که می تواند ما را گیج کند و یادگیری آن را دشوار سازد. 

استثنائات در قوانین:

یکی از سخت ترین چیزهایی که در مورد زبان انگلیسی وجود دارد این است که گرچه یک سری قوانین دارد اما استثنائات زیادی هم دارد که باعث می شود تمام هر آنچه را که یاد گرفته اید زیر سؤال ببرد. پس زبان انگلیسی تنها یادگیری قوانین نیست؛ بلکه باید استثنائاتی را هم یاد بگیرید. وجود استثنائات زیاد و استفاده از دانش قبلی خودمان باعث می شود تا ما نتوانیم در یادگیری زبان انگلیسی خیلی سریع پیش برویم. 

ترتیب کلمات:

نحوه ی ترتیب آمدن کلمات در یک جمله می تواند ما را کاملا گیج کند. اینکه اول امس بیاید یا فعل یاصفت و ... . تفاوت بین ترتیب درست و غلط بودن کلمات آنقدر ظریف است که تشخیص آن ها بسیار مشکل است. به عنوان مثال این جمله “an interesting little book” درست است نه این جمله“a little interesting book”  هر دوی این جملات یکی هستند و یک معنی دارند اما از لحاظ گرامری بسیار با هم متفاوتند. همین نکات ریز و ظریف یادگیری ان را برای مبتدیان بسیار سخت می سازد و گاهی تبدیل به یک کابوس می شود. 

تلفظ: 

گرچه تلفظ و خواندن کلمات در زبان انگلیسی زیاد سخت نیست؛ اما نحوه ی نوشتن آن ها و تفاوت املای کلمات با تلفظ شان، آن را سخت کرده است. به عنوان مثال کلمه "trough" که تلفظ می شود "troff" یا مثلا کلمه "bough" که "bow"  بر وزن "cow" تلفظ می شود. گاهی اوقات نیز حروفی در ابتدای برخی کلمات می آیند که تلفظ هم نمی شوند مثل "k"  در "knife" . تمامی اینگونه کلمات و تناقضی که در تلفظ و نوشتن آن ها وجود دارد؛ یادگیری ان را سخت کرده است. 

تأکید:

در زبان انگیسی تأکید روی کلمات می تواند معنای ان ها را به راحتی تغییر دهد. 

– I sent him a letter : یک جمله ساده به این معنی که من نامه ای را برای او ارسال کردم اما حال نگاه کنید که وقتی جایگاه تأکیدها تغییر می کند چقدر معنا می تواند متفاوت شود. 

-I sent him a letter : به این معنی که من(نه کسی دیگر) نامه را برای او ارسال کرده است. 

– I sent him a letter : این بار تأکید بر روی فرستادن است یعنی من نامه را برای او ارسال کردم اما مطمئن نیستم که به دستش رسیده یا نه. 

– I sent him a letter : این بار تأکید بر روی شخص خاصی است یعنی من نامه را برای "او" ارسال کردن نه کسی دیگر. 

– I sent him a letter : یعنی من یک نامه برای او ارسال کردم و این بار تأکید بر روی خود نامه است؛ و پیز دیگری ارسال نکردم. 

اگر تازه شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرده باشید متوجه این تفاوت ها نمی شوید؛ بلکه با حرف زدن و گوش دادن زیاد می توانید پی به این ظرافت ها ببرید. 

کلمات هم آوا:

زبان انگلیسی پر است از کلماتی هم آوا یعنی دقیق مثل هم تلفظ می شوند اما معانی متفاوتی دارند مثلا:

The door was too close to the table to close به این معنا که دری که خیلی نزدیک به در بود، بسته شد. که اولین "close " به معنای نزدیک و دومین "close " به معنای بستن است. 

یا مثال دیگری :

I decided to desert my dessert in the desert : که در این جا به معنی  من تصمیم گرفتم که دسر خود را در بیایان رها کنم.  اولین "desert " به معنای رها کردن،" dessert " به معنای دسر و "desert " به معنی بیابان است که تلفظ های آن ها کاملا شبیه به هم هستند. 

از لینک زیر یک پکیج عالی را برای آموزش زبان انگلیسی به شما معرفی می کنیم

مترادف ها قابل جا به جایی نیستند:

برخی از مترادف ها و هم معنی واژه ها به حدی ظریف و نکته سنج هستند که نمی توان در هر جایی و همراه با هر کلمه ای به کار برد. زیرا یک کلمه در انگلیسی می تواند معانی بسیار زیادی داشته باشند. برای مثال ; کلمه ای مثل "watch"،  برای این جمله “watch” television است اما نمی تواند گفت “see television” با اینکه see  و watch به یک معنا هستند.در همین مثال شما watcher نیستید بلکه viewer هستید. این ها نکات بسیار ظریفی دارند که می توانند در کلام و نوشتن حسابی یک تازه کار را گیج کنند و اگر رعایت نشود خواننده و یا شنونده را متحیر کند.

اصطلاحات:

انگلیسی یک زبان بسیار قدیمی است، و در طی قرن های متمادی، گفته های جالبی در زبان روزمره گنجانیده شده است که اگر با آنها بزرگ نشده باشید؛ نمی توانید معنای ان ها را متوجه شوید. مثلا اصطلاحاتی از این قبیل  “Barking up the wrong tree”" ،به معنای طاقت طاق شدن و یا صبر کسی لبریز شدن "the straw that broke the camel’s back" به معنای اشتباه گرفتن کسی.  و "raining cats and dogs" به معنای اینکه باران خیلی تند می بارد.

همه نمونه ای از اصطلاحاتی هستند که در زبان انگلیسی معنا دارند اما اگر بخواهیم آن ها را در زبان فارسی تحت اللفظی معنا کنیم خیلی معنای خنده داری پیدا می کنند. اگر زمانی که به انگلیسی صحبت می کنید؛ به خوبی از ان ها استفاده کنید: به آن تسلط پیدا می کنید!

گویش های محلی:

ایالات متحده، کانادا، استرالیا، نیوزلند و آفریقای جنوبی همه روش متمایزی برای تلفظ کلمات دارند. اگر زبان مادری شما انگلیسی نباشد؛ براساس منطقه ای که به آن رفته اید به همان زبان انگلیسی حرف می زنید و یاد می گیرید اما شاید تا مدت ها متوجه این تفوات ها نشوید. 

آیا زبان انگلیسی واقعا سخت ترین زبان است؟

گرچه زبان انگلیسی خیلی دشوار است و چالش های بسیار زیادی در راه یادگیری آن وجود دارد. اما تنها مدعی به عنوان یک زبان سخت نیست. زیرا زبان های سختی چون ربان فنلاندی، روسی و ژاپنی هم در زمره زبان های سخت دنیا هستند. اما در نهایت میزان دشواری هز زبانی بستگی به خود فرد یادگیرنده هم دارد.

تلاش و انگیزه و هدف شما از یادگیری می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی یادگیری داشته باشد. این تلاش ها می تواند با داشتن استاد در منزل و داشتن پکیج ها مناسب با متدهای عالی در کمترین زمان ممکن شما را به بالاترین سطح در زبان برساند به طوری که می توانید آموزش زبان انگلیسی در 30 روز به آن مسلط شوید. 

راه دور نروید این پکیج همین جا و به سادگی قابل دسترس است

 

 
زنده دل بازدید : 36 جمعه 15 آذر 1398 نظرات (1)

[caption id="attachment_4460" align="aligncenter" width="659"] چگونه یک استارتاپ موفق باشیم؟[/caption]

 

چگونه یک استارتاپ موفق باشیم؟

بهترین بودن در این شرایط رقابتی کسب و کار کمی مشکل اما شدنی است در مقالات قبلی درباره کسب و کار در منزل و اینکه چگونه بدون سرمایه گذاری یک کسب و کار و تجارت را راه اندازی کنیم را برای شما توضیح دادیم. مخصوصا برای خانم های خانه داری که می خواهند یک درآمد جانبی داشته باشند این امر می تواند بسیار مهم باشد که " چگونه یک استارتاپ موفق باشیم؟ ".

پیشنهاد ما به شما که اول راه هستید این است که تجارت خود را به آرامی پیش ببرید و عجله ای برای کسب درآمد نداشته باشید و اما به چه دلیل ما باید تجارت و بیزینس خود را آرام آرام پیش ببریم؛ در ادماه به بیان برخی از این دلایل می پردازیم.

دلیل رشد آرام تجارت شما:

تمرکز بر سود باعث ایجاد استقلال می‌گردد.
شما می‌توانید به آرامی یک تیم مناسب بسازید
حرکت آهسته شما می‌تواند موجب رضایت مراجعه‌کنندگان شما شود
وقتی به آرامی پیش بروید، زمان و فضای رشد را در اختیار دارید.

اغلب متخصصین استارتاپ‌ها به دنبال راهی برای پیشرفت سریع هستند حتی برای آن الگویی ساخته اند و آن را "پیشرفت چوب هاکی" می‌نامند که در آن در ابتدا درآمد به صورت خط صاف است و سپس به سرعت رها می‌شود تا منحنی نمادین را بسازد.
بابی مارتین نوسنده کتاب اصول چوب هاکی می‌گوید: فوکوس کردن بر پیشرفت چوب هاکی در کنار آگاهی از مراحل قابل پیش‌بینی رشد کاری است که کارآفرینان موفق باید انجام دهند.
سرمایه-گذاران نیز در رویای سودآوری سریع هستند. می‌خواهند سریعا سرمایه خود را برگردانند، به همین علت اغلب به شرکت‌ها برای پیشرفت سریع فشار می‌آورند.
یک چوب هاکی وقتی هنوز به مرحله اجرایی نرسیده و بر روی کاغذ آورده شده است عالی به نظر می‌رسد اما عجله برای سودآوری شرکت را به خطر می‌اندازد. افرادی که به منابع خود متکی هستند رویکردی مخالف این رویکرد را انتخاب می‌کنند. آن‌ها در ابتدا سودآوری‌های خود را اولویت بندی می‌کنند و بر هدف اصلی خود سرمایه‌گذاری می‌کنند.
برای آهسته پیشرفت کردن باید صبر و شجاعت بالایی داشته باشید. طبیعی است که وقتی شرکت‌های دیگر را می‌بینید که دو برابر و سه برابر رشد می‌کنند، دچار ترس از دست دادن شوید اما پیشرفت آهسته می‌تواند موجب ثبات شما شود. این شاید یکی از جواب های سؤال شما به این مسئله باشد که چگونه یک استارتاپ موفق باشیم؟ 

در کنار این‌ها، می‌توانید شب‌ها آسوده بخوابید، زمانی را با افرادی که دوستشان دارید بگذرانید و محصولاتی بسازید که مشتریان وفادار را به خود جذب کند.

دلایل دیگری که توصیه به پیشرفت آهسته دارند:

تمرکز بر سودآوری استقلال را به همراه دارد

سودآوری موجب استقلال می‌شود – حتی اگر زیاد نباشد. یک کسب و کار خودگردان ساز به تلاش نیاز دارد چرا که هیچ سپرده بانکی سنگینی وجود ندارد که بخواهد دوباره به آن برگردد.

شما می‌توانید به آرامی یک تیم مناسب بسازید
شرکت‌های تازه تاسیس در ابتدای شروع به کار خود برای استخدام افراد عجله دارند و برایشان اهمیت ندارد که چه کسانی را استخدام می‌کنند.
چیزی که اهمیت و ارزش دارد این است که یک تیم مناسب و مطلوب بسازید. چرا که افراد شما ایده‌پردازی می‌کنند و به ساخت محصول می‌پردازند. باید با مشتریان تعامل داشته باشید.

Amir Salihefendic بناینگذار تودویست می‌گوید: "خروجی را بهینه کنید، تعداد افرادی که استخدام می‌کنید بهینه‌سازی نیاز ندارند."

حرکت آهسته شما می‌تواند موجب رضایت مراجعه‌کنندگان شما شود

توجه به مشتریان برای پیشرفت تجارت شما مفید است. این یک شعار نیست بلکه یک راهکار موثر برای خودگردان سازی است. با این‌که شرکت‌ها اغلب پیش از شروع کار با اگاهی نسبتا بالایی نسبت به مخاطبان خود شروع به کار می‌کنند احتمال این که با گذشت زمان خواسته‌های مشتریان و سرمایه‌گذاران با هم اشتباه گرفته شود بالاست.
گابریل وینبرگ، مدیرعامل موفق و نویسنده Traction می گوید: "کشش بازار و توسعه محصول دو موضوع هستند که به یک اندازه اهمیت دارند و باید هر کدام نیمی از توجه شما را به خود جلب کنند این چیزی است که ما آن را قانون 50% می¬نامیم، 50% از زمان خود را صرف محصول کنید و 50% را صرف کشش بازار."

وقتی به آرامی پیش بروید، زمان و فضای رشد را در اختیار دارید.

رشد آهسته شما قادر به یادگیری مسائل در کنار تیم خود می‌سازد و می‌توانید نحوه مدیریت افراد و ایجاد انگیزه در آن‌ها را بیاموزید. در ضمن، زمانی که فشاری از سوی سرمایه‌گذاران به شما وارد نشود اشتباهات شما کوچکتر خواهد بود.

زمان را در دست بگیرید آن‌گاه می‌توانید:

• فرآیندهای موثر دائمی را ایجاد کنید که همواره کارمندان را به سوی موفقیت هدایت می‌کند
• با جایگاه و ویژگی‌های انسانی افراد آشنا می‎‌شوید، به آن‌ها تنها به عنوان کارمند نگاه نمی¬کنید.
• مطمئن شوید که افراد ارزش‌هایی چون صداقت، گشاده‌رویی و تمایل به ریسک پذیری را در خود پرورش می‌دهند.

قدرت رشد مشتری محور داشته باشید

در حینی که ما بر روی مواردی که موجب سرمایه‌گذاری می‌شوند تمرکز کرده‌ایم کاربرانمان را به راحتی از دست می دهیم. در حالی که باید توجه کنیم که ما در نهایت باید پاسخگوی مشتریان باشیم نه سرمایه‌گذاران.
موظفیم که از ابتدای کار به نیازهای مشتری، بازخورد و ایده‌های آن‌ها از نزدیک توجه کنیم. انتقاد از تجارتمان به سود ماست چرا که ما را به سمت نوآوری سوق می‌دهد.

رشدی که مبنی بر سرمایه‌گذاری بر روی مشتریان باشد موجب درستکار ماندن ما می‌شود به طوری که از مسیر اصلی خود دور نخواهیم شد.

امتحان کنید، تغییر کنید و دوباره امتحان کنید

هرگز از خواسته‌های مشتریان مطمئن نباشید. ترکیب یک محصول باید تغییر کند؟ آن را به یک گروه کوچک بسپارید، و خود بازخورد مشتریان را بسنجید، آن‌چه از آن‌ها دریافت می‌کنید را دوباره اعمال و امتحان کنید.
این کار به این معنی است که شما "چیزی" را تولید میکنید و مشتریان به شما "چگونه بودن" آن را نشان می‌دهند.
پشتیبانی از مشتریان را جدی بگیرید.

بر اساس نظرسنجی‌های انجام شده بر American Express:

 

• بیش از نیمی از مشتریان به به دلیل خدمات ناخواسته برنامه خرید یا معامله خود را لغو نمودند.

• 33% آمریکاییان می‌گویند که پس از یک سرویس دهی ضعیف از یک شرکت، آن را تعویض می‌کنند.

• شرکت‌های آمریکایی به دلیل سرویس دهی ضعیف به مشتری سالیانه بیش از 62 میلیارد دلار ضرر متحمل می‌شوند.

• هزاره‌ها مایلند تا به عنوان یک گروه هزینه بیشتری (حدودا 21% اضافی) صرف خدمت رسانی عالی به مشتریان کنند.
آمار و ارقام واضحند: خدمت رسانی به مشتری بسیار مهم است. تیم‌های پشتیبانی کاری فراتر از بقیه تیم‌ها دارند، آن‌ها به سوالات خسته‌کننده مشتریان پاسخ می‌دهند و تاثیر بسزایی در توسعه و رشد شرکت دارند.
جذب مشتریان جدید به پول، انرژی و زمان نیاز دارد. آمار نشان می‌دهد که جذب آن¬ها نسبت به حفظ مشتریان فعلی 5 تا 25 برابر هزینه‌‌بر است.

پشتیبانی خوب مشتریان نیاز به تلاش فوق العاده‌ای ندارد، شما باید مکررا فراتر از انتظارات مشتری عمل کنید:

• با همان اصولی که دیگر کارمندان را استخدام می‌کنید، کارمندان بخش پشتیبانی را استخدام کنید. با برترین افراد تیم‌ پشتیبانی صحبت کنید (حتی اگر این فرد تنها یک نفر باشد) و یک قاعده بسازید.
ویژگی‌های کلیدی، مهارت‌های لازم و خصوصیاتی که باید خوب باشند را بشناسید و در هنگام استخدام از این دانسته‌های خود بهره ببرید.

• پشتیبانی مشتریان را در مرکز نوآوری محصول قرار دهید. تیم‌های پشتیبانی را تشویق کنید تا با مشتریان در خصوص نوآوری در محصولات صحبت کنند. به جای این‌که به ان¬ها آموزش دهید تا مثل ربات متونی که باید را حفظ و تکرار کنند به آن¬ها کمک کنید تا درباره مسائلی که با آن¬ها روبرو می‌شوند تحقیق کنند.

• به آن‌ها ابتکار عمل آموزش دهید. به آن‌ها توانایی و ابتکار راضی و خوشحال نمودن مشتریان را بدهید.

• یک مرکز علمی معتبر ایجاد کنید. بخش سوالات متداول به مشتریان این اجازه را می‌دهد تا به راحتی و سریع پاسخ سوالات خود را پیدا کنند. این کار فشاری که به تیم پشتیبانی وارد می‌شود را کاهش می‌دهد.

• روند کار را به صورت منظم مرور و بررسی کنید. فرآیندها و سیستم‌های مورد نیاز خود را به ویژه در زمان سودآوری به روز رسانی کنید. جلساتی را برای به اشتراک گذاری به روزرسانی‌ها، بحث درباره مسائل، تحقیق درباره بازخوردهای مثبت ایجاد کنید.

• از آن‌ها تقدیر کنید. به تیم‌های پشتیبانی خود مرتبا پاداش دهید و به خوبی با آن‌ها برخورد کنید. آن‌ها نجات دهنده زندگی شما هستند و شایسته قدردانی.

امیداورم بتوانید بهترین کسب و کار را با همین مقدمات و تحقیق کامل و مناسب برای خود راه بیندازید مخصوصا شیرزنان سرزمینم.

 راستی این مقاله هنوز ادامه دارد اگر دوست داشتید مقاله بعدی ما را هم دنبال کنید و به دوستان خود معرفی کنید.

زنده دل بازدید : 51 جمعه 15 آذر 1398 نظرات (0)

[caption id="attachment_4475" align="aligncenter" width="616"]راه های غلبه بر استارتاپ ها راه های غلبه بر استارتاپ ها[/caption]

راه های غلبه بر استارتاپ ها

در این دنیای رقابتی و جایی که همه افراد در حال کارآفرینی و ایجاد فضای کسب و کار خودمانی هستند کمی موفقیت و بالا کشیدن خود می تواند کار مشکلی باشد اما غیر ممکن نه! اگر می خواهید استارتاپ خوب و موفقی باشید؛ اولین کار این است که زندگی نامه و راه های سختی را که کارآفرینان و استارتاپ های دسیگر طی کرده اند را بخوانید این کار انگیزه بسیار زیادی به شما می دهد تا به این باور برسید که این کار شدنی است. ممکن است مقالات زیادی را در این رابطه خوانده باشید اما ما در اینحا راه های غلبه بر استارتاپ ها را برای شما ارائه خواهیم کرد امیدواریم که این پیشنهادات برای شما مفید واقع شود.

اجازه ندهید یک استارتاپ سلامت ذهنی شما را به خطر بیندازد

خودگردان سازی راه مناسبی برای به دست آوردن رابط عمومی نیست و اغلب کارآفرینان خود بیشتر مشغول پایش محصول خود هستند تا این‌ که نگران معروف شدن باشند. تبلیغات اندک اصلا چیز بدی نیست اما به واقع توجه به آن‌چه انجام می‌دهیم (بویژه اگر توجه به تجارت باشد نه محصول) چه نتیجه‌ای دارد؟ بهرحال که اغلب مشتریان نشریات تکنولوژی یا صنعت را نمی‌خوانند پس اگر توجه به این مسائل را حذف کنید همچنان همان وظیفه و همان چالش‌ها را در پیش دارید در حالی که انرژی صرف توجه به مسائلی که نباید، نمی‌کنید. دوره‌های مالی که از سر می‌گذرانید نیز می‌تواند تبلیغات کار شما باشد و شما را زیر ذره ­بین قرار دهد.

رشد آهسته می‌تواند شما را مطمئن سازد که در حین داشتن یک زندگی شخصی شاد سالم می‌توانید کسب و کار پر رونقی داشته باشید.

استراحت بیشتر = نتایج بهتر

بیشتر افراد تصور می‌کنند که موفقیت به 16 ساعت کار در هفته نیاز دارد. در اغلب مواقع، خلاف این قضیه ثابت شده است. مشغول بودن و کارامد بودن دو چیز یکسان نیستند.

Kyle Young می‌گوید: مشغولیت ممکن است شما را به جلو سوق دهد اما موفقیت پایدار شما را تضمین نمی‌کند، عادات خوب از طریق تکرار و ثبات ایجاد می‌شوند، نه تلاش بون فکر"

بزرگترین مخترعان و کارآفرینان دنیا زمان زیادی را صرف تفکر، بازتاب آن، برنامه ریزی و طرح ریزی می‌‌کنند.

یک روز دلخواه را به دور از عصر دیجیتال بگذرانید و به استراحت بپردازید. ذهن خود را آرام کنید و آن را برای تولید ایده‌های نوین آماده کنید.

فراموش نکنید که "موفقیت یک‌شبه" یک افسانه است

افراد بنیان‌گذار اغلب تشنه موفقیت هستند اما موفقیت به زمان نیاز دارد. یک طرح کسب و کار موفق و پایدار طرحی است که برای طی کردن مسیر به شما استقلال و لذت هدیه دهد. می‌توانید به جای این‌که تنها بر روی رشد هدف‌گذاری کنید به ایجاد طرحی که به آن علاقه دارید تمرکز کنید (که در واقع خدمت به مشتریان است).

نحوه اجرای یک پروسه طولانی (و آنچه به آن علاقه‌مندید)

خب" استراتژی خروج شما  از کسب و کارتان چیست؟"

اغلب کارآفرینان این سوال را پیش از حتی به دست آوردن یک دلار از خود می‌پرسند. این سوال موجب گیج شدن آن‌ها می‌شود. چرا وقتی به تازگی کسب و کاری که دوست دارید را راه‌انداخته‌اید به فروش آن فکر می‌کنید؟

استراتژی‌های خروج اغلب در دو دسته تقسیم می‌شوند:

آن‌هایی که کسب و کاری راه‌ می‌اندازند تا آن را بفروشند و آن‌هایی که مدتی به انجام آن کار می‌پردازند. که البته هر دو استراتژی مزایایی دارند، همه ما نیاز داریم که راهی را که دوست داریم انتخاب کنیم. لازم به ذکر است که درست است برخی پس ازخودگردان سازی آن را به فروش می‌رسانند اما باید گفت که به افراد ندرت با این هدف شروع به کار می‌کنند.

Amir Salihefendic بنیان‌گذار تودویست می‌گوید: "چه چیزی بهتر از یک استراتژی خروج است؟ تمرکز بر به وجود اوردن شرکتی که می‌تواند عمر بیشتری داشته باشد و چیزهایی با ارزش واقعی ایجاد کند، مسئولیتی بلند مدت است که شرکت شما به آن اهمیت می‌دهد."

در ابتدای کار ارزش ایجاد کنید، سپس آن ارزش را دنبال کنید. خودگردان سازی به جای این‌که تلاش کند شما را به صدر لیست TechCrunch  یا ساخت یک فعالیت پوشالی برساند، شما را وادار به توسعه محصولی می‌کند که ارزش هزینه کردن داشته باشد.

همانطور که پس از گذراندن 12 سال در این حرفه به این اشاره نمودم که:

چطور در یک پروژه طولانی مدت موفق باشید و ارزش‌ها، استقلال و انعطاف‌پذیری خود را حفظ کنید. می‌توانید به جای انجام یک پروژه کوتاه مدت، در طولانی مدت سرمایه‌گذاری کنید.

رشد پایدار = بقا

متکی بودن صرف بر تخمین‌ها می‌توان خطرناک باشد چرا که ارزش بسیار زیاد نیاز به مقیاس بندی سریع دارد. و اگر به طور ناگهانی از اوج سقوط کنند، هیات مدیره استارتاپ‌ها به طور ناگهانی در موقعیتی آسیب‌پذیر قرار می‌گیرند.

درست است که رسانه‌ها حرکات سریع و موفقیت‌های بزرگ را بستایند و مشهور کنند اما اجرای یک پروژه طولانی مدت نوع دیگری از موفقیت است. رشد آهسته می‌تواند تنها نتیجه خودگردان سازی نباشد بلکه یک انتخاب هوشمندانه و سنجیده است.

اگر موفقیت برای شما رسیدن به اهداف خیلی بزرگ باشد، در صورتی که به آن‌ها دست پیدا نکنید از ادامه مسیر ناامید و دلسرد می‌شوید در صورتی که با تمرکز بر اهداف کوچک در صورت به وجود آمدن هر نقطه عطفی احساس پیروزی خواهید داشت.

به یاد داشته باشید که موفقیت یک شبه تنها یک افسانه است.

جیر پاک می‌گوید: "قدرت  در درون پیروزی‌های کوچک و پیشرفت‌های آهسته است. به همین علت سرعت آهسته و میانگین بازده بالاتری از نتایج متوسط دارد. به همین دلیل  سیستم از هدف مهم‌تر است." 

بهتر است از خود بپرسید:

مقصد کجاست؟

با رسیدن به آن چه دستاوردی خواهم داشت؟

حاضرم با سریع پیش رفتن بخشی از استراتژی خود را فدا کنم؟

برای بسیاری از خودگردان سازها نتیجه و پاداش نهایی یک زیربنای کاری متناسب، استقلال خلاقانه و مالی است.

پرورش یک فرهنگ سالم

در دنیای پیچیده و سخت استارتاپ‌ها؛ فرهنگ می‌تواند یک موضوع کلیشه­ ای باشد. مزایای سطحی و ظاهری فرهنگ یا تعادل میان کار و زندگی را پرورش نمی‌دهد. 

شرکت انرون، یک شرکت آمریکایی در حوزه انرژی، کالا و خدمات، 4 ارزش معروف دارد:

احترام

یکپارچگی

ارتباطات

تعالی مقام

اما این ارزش‌های رسمی شرکت را از یک ورشکستگی شدید و رسوایی مالی که موجب شد چندین تن از مدیران ارشد به زندان انداخته شوند، نجات ندادند.

فرهنگ از طریق انتخاب‌های بزرگی چون ساختار تیم، شفافیت و اهداف محصول محور رشد می‌کند. فرهنگ با کارهای کوچک پدیدار می‌شود. به عنوان نمونه می‌توان بنیان‌گذاری را مثال زد که خود تعادل را توصیه و اجرا می‌کند و هر شب در ساعت 18 از دفتر خارج می‌شود نه زودتر.

از آن‌جایی که شما شروع به استخدام و رشد و توسعه یک تیم می‌کنید 5 راه برای پروراندن یک فرهنگ استارتاپ سالم و غنی وجود دارد:

برخلاف دیگر شرکت‌ها که به ندرت پیش می‌آید تا امکانات مورد نیاز را در اختیار افراد قراردهند تا فعالیت خود را به بهترین نحو انجام دهند، شما ابزار و وسایلی را که برای پیشرفت نیاز دارند در اختیار کارمندانتان قرار دهید.

درباره خصوصیات برجسته کارمندان خود تحقیق کنید. از خصوصیات شخصی آن‌ها گرفته تا مهارت‌ها و دانسته­ هایشان. چه افرادی موجب پیشرفت سازمان می‌شوند؟ هم ویژگی‌های ظاهری و هم ویژگی‌های پنهان و واقعی آن‌ها را بشناسید، به خاطر بسپارید و در آینده برای استخدام از آن‌ها استفاده کنید.

در صحبت با کارمندانتان لحن مناسبی داشته باشید. فرهنگ برای یک سازمان سرمایه اساسی محسوب می‌شود که به سازمان در جذب افراد درجه یک و عالی و تمایل آن‌ها برای ماندن در آن سازمان کمک می‌کند.

از رفتارهای نامناسب و ناسازگار دوری کنید. تمام کارآموزان صرف نظر از هر موقعیتی که دارند در هفته اول کاری خود، پشتیبانی مشتریان را بر عهده گیرند. صرف نظر از مهارت و استعدادشان، باید میزان صبر، توجه و میزان تمایل آنها سنجیده شود.

به خاطر داشته باشید که فرهنگ دائما در حال تغییر است. کوچکترین رفتاری در فرهنگ اثر دارد. به رفتار کارمندان خود توجه داشته باشید. آن‌ها را به رفتار سالم، مثبت و مشارکت با دیگران تشویق کنید.

کلام پایانی:

خودگردان سازی تنها یکی از راه‌های ایجاد یک کسب و کار است. صنایع سرمایه محور، نظیر انرژی، حمل و نقل، ارتباطات از راه دور، فروشگاه‌های آجر و ملات و رستوران‌ها ازغلب به بودجه نیاز دارند.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر می‌تواند بهترین راه برای رسیدن به اهداف تجاری و جاه‌ طلبی‌ های شخصی شما باشد. برای کسی که تمایل به کنترل کارآفرینی باشد خودگردان سازی انتخاب بسیارخوبی است. این راه برای من جواب داد، امیدوارم که پاسخگوی نیاز شما هم باشد.

برای رسیدن به آن صبر، حرکت و عزم و اراده لازم است. نتیجه این‌ها میتواند استقلال (مالی و شخصی) و تعادل میان کار و زندگی باشد.

می‌توانید با سرعتی منطقی رشد کنید و یک زندگی شخصی سالم را تجربه کنید.

می‌توانید محصولی تولید کنید که زندگی افراد را بهبود ببخشد.

پس تیمی بسازید که شما را برای رسیدن به این هدف یاری کند.

به توانایی‌های خود اعتماد کنید، روی محصول خود تمرکز کنید و در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید.

 

زنده دل بازدید : 44 جمعه 15 آذر 1398 نظرات (0)

9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار  محل کار و تاثیراتی که بر ما و رشد فردی ما دارد غیر قابل توصیف است به شرطی که کمی هوشیار باشیم و بدانیم که کجای کارمان می لنگد. محیط کار و چالش های آن انسان را بزرگ می کند و به او توانایی حل مسئله می دهد. اما گاهی علاوه بر رسد کردن فردی و شخصیتی- به دلیل کمال طلب بودن- که یک امر ذاتی در هر فردی است؛ ما می خواهیم بهتر و عالی تر از بقیه باشیم اما برای این بهتر و کارامد تر بودن چه راه کارهایی وجود دارد؟ 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار، و این دقیقا عنوان مقاله ما برای شماست.  پس در ادامه با ما همراه باشید در این مقاله به شما 9 راهکار برای کارآمدتر شدن در محل کار معرفی می کنیم که در عین سادگی می تواند به شما کمک شایانی کند. پس با ما همراه باشید.  این را به یاد داشته باشید که همیشه هوشمند بودن به معنای سخت کار کردن نیست.  ما انسان ها ساخته ی عادت هایمان هستیم؛ وقتی به انجام کاری غادت می کنیم می توانیم آن را بدون فکر کردن انجام دهیم زیرا دیگر نیاز به فکر کردن نداریم. صرف نظر از اینکه شغل و مشغولیت روزانه شما چیست؛ ممکن است همیشه احساس کنید کارهایتان عقب افتاده و به آن ها نرسیده اید و دائما از این بابت نگران و ناراحت هستید؛ و این امر 100 درصد برای سلامتی شما خوب نیست. پس چاره چیست؟ آیا باید روزها بیشتر از 24 ساعت باشد یا اینکه شما باید بیشتر کار کنید؟ تحقیقات انجام شده برای تعیین کمیت رابطه بین ساعات کار و بهره وری نشان داده که بازده کارکنان پس از یک هفته کار 50 ساعته به شدت کاهش می یابد و بعد از 55 ساعت انگار انرژی و نیروی آن ها افت می کند و انگار که از یک صخره سقوط می کنند. طبق مطالعه ای که سال گذشته توسط جان پنساول از دانشگاه استنفورد منتشر شده است، کسی که در هفته 70 ساعت وقت کار کردن می کند؛ در واقع تنها 15 ساعت کار مفید توانسته انجام دهد.  به جای کار بیشتر انجام دادن، فقط بر روی موارد مهم تمرکز کنید و این 9 راهکار برای کارآمد شدن در محل کار را دنبال کنید و بهترین شوید: ( اگر می خواهید در محل کار اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید این مقاله را بخوانید). اضافات را بردارید:  تصور کنید امروز پروژه ای را به شما برای انجام داده اند؛ طبیعتا ذهن شما در حال جنگیدن برای رقابت بین هزاران فکر است و این که باید کار را به موقع ارائه دهید، در این جا باید لیستی از کارهای حجیم و عمده ی خود را بنویسید. مشکلی که در این نوع لیست کارها وجود دارد این است که خارج از توان شماست و مانع از تولیدکنندگی شما می شوند و همین حجم زیاد کار شما را مجبور می کند در یک زمان چندین کار را با هم انجام دهید و انرژی خود را بر روی کارهای حاشیه ای و بی اهمیت بگذارید.  به جای این کار، زمان خود را تنها بر روی 3 یا 4 کار مهم و چالش برانگی بگذارید و به این ترتیب حجم لیست کاری شما کاهش می یابد سعی کنید از بین این چند کار مهم هم اولیوت بندی کنید و تنهها بر روی یکی از ان ها تمرکز کنید و به این ترتیب احساس اضطراب کمتری به شما دست می دهد.  نتایجی را بسنجید نه زمان خود را: وقتی صحبت از بهره وری می شود ما اغلب ذهن مان به این سمت سوق داده می شود که چقدر طول می کشد تا آن را انجام دهیم در صورتی که ما باید نگاه کنیم برای کار به خصوصی چقدر تلاش کردیم و به کجا رسانده ایم؟ مثلا تصور کنیدکه شما 4 ساعت را برای یک وبلاگ 1000 کلمه ای صرف کرده اید اما اگر آن را به قسمت های کوچکتر مثلا 200 کلمه ای تقسیم می کردید؛ می توانستید قالب بندی بهتر و استانداردتری را برای ان انتخاب کنید و یا چند تصویر برای آن ادیت و طراحی کنید و یا سر فصل ها و عنوان زیبا پس از کلی فکر کردن برای آن ها بزنید میبینید که نتیجه کار چقدر خوب و رضایت بخش است و شما هم خسته نشده اید.  براساس تحقیقات تمرکز بر روی حضور جسمی و انجام میزان ساعت های یک کار؛منجر به ناکارآمدی و اضطراب می شود. این که خود را مجبور به نشستن پشت میز خود کنید تا زمانی که یک فکر و ایده به فکر شما خطور کند می تواند باعث چند عامل شود : خستگی مغز : از بین رفتن خلاقیت و ایده پردازی: زیرا این دو مورد به طور ناگهانی و در زمانی که به آن فکر نمی کنید به شما الهام می شود نه لزوما در پشت میز. وقتی بیش از حد توان و زمان خود برای کاری وقت می گذارید کم کم از ان متنفر می شوید.  یکی از کارهایی که می توانید جهت ارزیابی میزان نتایج نه میزان زمان برای انجام یک کار؛ انجام دهید این است که در پایان روز و یا در بین روز لیستی از کارهایی را که انجام داده اید را بنویسید با این لیست انگیزه و تمرکز شما را افزایش می دهد زیرا این لیست دستاوردهای شما را نشان می دهد. زیرا به شما کمک می کند تا روز خود را با همین دستاوردهای حتی کوچک اما مهم جشن بگیرید و برنامه ریزی مؤثرتری برای رشد خود انجام دهید.  تعدیل نگرش داشته باشید: ما وقتی نگرشی مثبت به اطراف و کارهای خود داریم؛ کارآمدتر خواهیم بود. افراد با نگرش مثبت همیشه ابتکار عمل را به دست می گیرند و و هر گاه نیاز باشد به همکاران خود کمک می کنند و اگر جایی نیاز باشد و او مریض باشد به جای او کارها را انجام می دهند؛ آن ها سعی می کنند همه کارها را درنهایت استاندارد و درستی خود انجام دهند. این افراد هیچ گاه به کارهای خود نمی گویند که خیلی خوب است زیرا همیشه به دنبال بهتر شدن هستند.  علاوه بر این، یک نگرش خوب در محل کار به شما کمک می کند تا استانداردهای مربوط به کار خود را تعیین کنید، اطمینان حاصل کنید که مسئولیت خود را به عهده می گیرید ، و تصمیم هایی را خواهید گرفت که براساس شهو شما خواهند بود.  "این ویژگی قابل تحسین در بسیاری از سازمان ها سخت است.اما باید نشان دهید که در کار خود نهایت صداقت و کارآیی را دازید و تمام سعی شما بر بهتر شدن و بهتر انجام دادن کارهاست. ارتباط، ارتباط، ارتباط صرف نظر از این که کار شما آزادو یا کارمندی است، مواقعی وجود خواهد داشت که مجبور شوید با دیگران کار کنید. به همین دلیل، شما باید مهارت های ارتباطی و همکاری خود را تقویت کنید. هنگام انجام کار، کارهای غیرضروری را حذف کرده و وقت خود را برای رفع هرگونه سوء تفاهم تلف نکنید. می توانید با افزایش مهارت های گوش دادن خود را در یک ارتباط فعال نگه دارید. به عنوان مثال، هنگام تهیه ایمیل، آن را کوتاه بنویسید زیرا اطلاعات زیاد و بیهوده تنها گیرنده را گیج تر می کند. کارهای رویتن خود را افزایش دهید: آیا می خواهید به راز انجام کار بیشتر در کمترین زمان پی برید؟ تعداد تصمیمات خود را برای یک روز کاهش دهید. تنها راز این است که کارها اتوماتیک تر کنید و به این ترتیب انرژی کمتری از شما گرفته خواهد شد. به عبارت دیگر با ایجاد عادت ها دیگر مجبور نیستید هر روز تصمیم تازه ای بگیرید  همین امر انرژی شما را حفظ می کند. چند کار را همزمان انجام ندهید: در واقع انسان ها قادر به انجام چند کار با هم نیستند. در چنین شرایطی به جای تمرکز بر روی یک کار و انجام درست آن ما تمرکز خود را بر روی چندین کار می گذاریم و حواس خود را از یک کار به کار دیگر منتقل می کنیم و در چنین شرایطی مغز دچار مشکل می شود. پس هر گاه که حواستان پرت شد نفس عمیقی بکشید به مار خود برگردید و آن را به اتمام برسانید و سپس به سراغ یک کار دبگر بروید. استرس خود را کاهش دهید: از آنجا که استرس می تواند باعث مشکلات جسمی، عاطفی و رفتاری شود  و می تواند هب راحتی سلامت ، انرژی ، رفاه و هوشیاری شما را تحت تأثیر قرار دهد - جای تعجب نیست که مانع از عملکرد شغلی شما می شود. خبر خوب این است که شما ممکن است بتوانید استرس محیط کار را تسکین دهید. به گفته انجمن روانشناسی آمریکا ، "مؤثرترین راهکارهای کاهش استرس، ورزش یا بازی، دعا یا حضور در یک مراسم مذهبی، خواندن و گوش دادن به موسیقی، گذراندن وقت با دوستان یا خانواده، گرفتن ماساژ، بیرون رفتن برای پیاده روی است. مدیتیشن یا انجام یوگا و گذراندن وقت با یک سرگرمی خلاقانه می تواند کمک مضاعفی به شما بکند.  و البته مواردی که می تواند باعث افزایش استرس شما شود پرخوری، دیر و نا مرتب خوابیدن، سیگار و این قبیل کارها تنها کار را برای شما سخت تر می کنند.  یک راهکار خوب دیگری که می توان برای مدیریت و کنترل استری به کار برد این است که از شب قبل کارهای روزانه خود را بنویسید این کار به شما اعتماد به نفس کافی برای شروع روزتان را می دهد. مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند باشید: افزایش مدیریت زمان در محل کار تأثیر شادی در داشتن موفقیت  کارهایی را انجام دهید که از آن ها لذت می برید: همه به اندازه کافی ممتاز نیستند که آنچه را برای زندگی خود دوست دارند انجام دهند. حتی اگر در حال تعقیب رویاهای خود باشید و به دنبال شور و اشتیاق خود باشید ، هنوز وظایفی وجود خواهد داشت که به آنها علاقه ای ندارید. در هر صورت ، بیشتر روی کارهایی تمرکز کنید که در واقع از انجام آن لذت می برید. به عنوان مثال ، اگر شما یک سرآشپز هستید ، پس آشکارا عاشق آشپزی هستید. به جای گذراندن روزهای خود در انجام کارهای اداری ، برون سپاری کنید یا آن کارها را به آنها واگذار کنید تا بتوانید زمان بیشتری را در آشپزخانه یا بازار بگذرانید تا مواد تازه پیدا کنید. وقتی این کار را انجام دهید ، احساس تحقق ، الهام بخش ، چالش و تولید بیشتر خواهید کرد. چگونه در محیط های کاری موفق باشیم موفقیت در محیط کار شاد بودن در محیط کار چگونه در محیط کار بهترین باشیم؟

زنده دل بازدید : 33 جمعه 15 آذر 1398 نظرات (0)

[caption id="attachment_4513" align="aligncenter" width="655"]نقش محیط کار در آرامش و موفقیت نقش محیط کار در آرامش و موفقیت[/caption]

نقش محیط کار در آرامش و موفقیت

ما بیشتر اوقات و ساعات زندگی خود را در محیط های کاری و در جمع همکاران هستیم؛ در واقع بیشتر وقت خود را با آنان می گذرانیم خیلی وقت ها پیش می آید که ما از محیط کار خود و از جو همکاران ناراضی و ناخرسند هستیم همین امر روحیه ما را هم خراب می کند. اما چگونه می توانیم این محیط ها را برای خود بهتر و مناسب تر نماییم ما در اینجا راهکارهایی را از استاد مرتضی جاوید بیان می کنیم. پس نقش محیط کار در آرامش و موفقیت می تواند بسیار زیاد باشد 

چطور می توان از محیط زندگی و کارمان برای رسیدن به موفقیت و آرامش بیشتر بهره ببریم؟ 

خب ابتدا برای شما بگویم که ما دو نوع محیط  داریم:

محیط اختیاری:

یعنی ما در انتخاب آن ها اختیار داریم.

 محیط های اجباری:

محیط هایی که ما در انتخاب آن ها نقشی نداریم و ناچاریم مدتی آن ها را تحمل کنیم و در ان ها حضور داشته باشیم.

اگر محیط، اختیاری است - محیط دوستان، محیط ورزشی، محیط مدرسه و یا محیط تفریحات- در این گونه محیط ها نقش ما کاملا مشخص است، باید از فیلتر شادی ها، موفقیت ها و ... آن ها را عبور دهم اگر محیطی است که مدام موسیقی ها منفی پخش می شود و همه آه و ناله و شکست و گریه وجود دارد و دم از مسائل منفی و یا انحرافات مختلف وجود دارد، ما باید از این گونه محیط ها دوری کنیم تا این مسائل بر روی من تاثیر نگذارند. زیرا یکی از راه حل های که به ما کمک می کند تا ما از مسائل و اتفاقات و افکار منفی دور باشیم؛ این است که از آن مکان خود را فراری دهیم و بر عکس محیط هایی را انتخاب کنیم که ما را به سمت موفقیت می برد. 

مثلا برای انتخاب یک باشگاه چندین جا را رصد کنیم و نوع موسیقی ها و نوع برخورد و نحوه ی کار مربیان را نگاه کنیم؛ اینکه چه جایی با انگیزه کار می کنند و یا آیا خنده رو و با انرژی هستند یا نه تنها هدفشان مسائل مادی است؟ پس نوع انرژی که در آنجا جریان دارد بسیار مهم است.

اما گاهی مجیط هایی را ما انتخاب نمی کنیم، مثلا در اداره ای مشغول به کار هستیم هم همکاران خیلی خوب داریم و هم همکارانی که ناجور هستند که اهل غیبت، دروغ، زیرآب زنی و ... . در این گونه جاها ما دو راه داریم یا می توانیم مثل محیط های ناجور دست اول روابط خود را محدود کنیم و با افرادی که به من ارزش  می دهند رفت و آمد می کنیم.

اما گاهی پیش می آید که افرادی که وارد محیط کاری ما می آید برخورد تندی با ما دارند و یا در نظر دارند که ما را از رده خارج کنند؛ برخورد ما با این گونه افراد باید به چه صورت باشد ما در ابن نقطه دو راه کار داریم:

Sparkle on Microsoft اول این که به انسان های آرام و موفق آن مجموعه نگاهی بیندازیم و ببینیم چگونه با این افراد بدجنس برخورد می کنند و از آن ها الگو بگیریم.

Sparkle on Microsoft راه بعدی این است که  گاهی میبینیم یک عده در برخورد با افراد بد بسیار خوب عمل می کنند.

گاهی ما فکر می کنیم اگر در برابر رفتار بد دیگران و پرخاش ان ها جواب ندهیم به این معناست که سکوت نشانه رضایت است و به غرور ما بر می خورد و می خواهیم به آن ها جواب دهیم اما می توانیم از این دید هم به آن نگاه کنیم که جواب ابلهان خاموشی است.

بهتر است با خود فکر کنیم که اگر در چنین شرایطی باشیم و بشنویم کسی پشت سر ما حرف زده و یا اگر کسی به ما پرخاش کند؛ چه واکنشی نشان می دهیم؟

Sparkle on Microsoft نکته پایانی این که در کل تمامی اصطکاک ها در زندگی مشترک در محیط کار و هر جایی که ما با کسی یا کسانی در ارتباط هستیم می خواهیم دیگران را تغییر دهیم؛ اما باید یادمان باشد تنها کسی که قابل تغییر است خودمانیم و تنها می توانیم افرادی را که در اطاف ما هستند را بپذیریم با تمام وجود. زیرا هر انسانی شرایط متفاوت و خصلت های متغییری دارند ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم افراد همان گونه رفتار کنند و یا همانگونه باشند که ما می خواهیم و باید بدانیم موفقیت و آرامش ما زمانی ارزشمند و زیبا است که در شرایط عادی به دست نیاید بلکه زمانی ارزشمند است که دیگران را همانطور که هستند بپذیریم و مدیریت کنیم. 

برای درک دیگران باید مانند یک پرستار رفتار کنیم؛ تصور کنید در جایی داد و بیداد کسیب را می شنوید و می تواند شما را ناراحت کند و آزار دهد اما اگر این داد و بیداد در یک بیمارستان باشد و شما در نقش یک همراه بیمار و یا پرستار باشید باز هم همین حس را خواهید داشت؟ قطعا نه!!! 

بلکه برای فرد دعای خیر خواهید کرد و طلب آرامش و شفا برایش دارید. 

آرامش در محیط کار

چگونه در محیط کار شاد باشیم

چگونه در محیط کار موفق باشیم

راه های کسب موفقیت در زندگی

 

زنده دل بازدید : 37 جمعه 15 آذر 1398 نظرات (0)

ما چه تاثیری بر جامعه داریم

 اینکه ما چگونه می توانیم بر روی جامعه خود تأثیرگذار باشیم می تواند سؤالی باشد که شاید فکر افراد دغدغه مند را به خود مشغول دارد و باعث شود افراد کاری برای پیشرفت و بهتر کردن جامعه خود انجام دهند. پس شما بگویید ما چه تأثیری بر جامعه داریم 

اگر افراد مختلف در جامعه برای بهتر شدن جامعه و زندگی تلاش نکنند؛ چه مشکلاتی برای جامعه پیش خواهد آمد؟ 

در بیشتر مواقع همگی ما منتظر تغییر کردن دیگران و یا شرایط اجتماعی خود هستیم و یا منتظریم یک سری اتفاقات بیفتد تا ما تغییر کنیم. همگی این ها کار شیطان است. 

برای تغییر دادن خود از گام های کوچک شروع کنید به طور مثال از یکی می پرسیم چرا انقدر دروغ می گویی؟ 

مقالاتی که ممکن است به آن علاقه مند شویم :

افکار مزاحم را به افکار مراحم تبدیل کنیم.

تغییر یکی از رازهای خوشبختی

چگونه زندگی شادی داشته باشیم

او در جواب می گوید من کلی کارهای دیگر دارم که باید درست کنم. دروغ که چیزی نیست اما این طرز تفکر اشتباه است زیرا نباید منتظر درست شدن همه چیز باشیم و بعد خود را تغییر دهیم. بهتر از یک جایی به بعد شروع کنیم و مچ خود را بگیریم؛ اگر نقطه ضعفی داریم؛ منتظر درست شدن سایر نقاط ضعفی که به زعم شما مهم تر است، درست شود. 

یا مثلا از یکی بپرسیم چرا کار نمی کنی در جواب می گوید جامعه همه بیکار هستند؛ پدر پول ندارد، سرمایه ندارم و کلی بهانه های الکی می گیرد اما این ها تنها بهانه است زیرا خیلی ها در همین شرایط خوب عمل می کنند. آیا هنوز پاسخی برای اینکه ما چه تاثیری بر روی جامعه داریم پیدا نکردبد؟

بزرگی می گوید: "کودک که بودم می خواستم جهان را تغییر دهم، بزرگتر که شدم می خواستم کشورم را تغییر دهم؛ بزرگتر که شدم در صدد تغییر دادن شهرم برآمدم ؛ در دوره یانسالی میخواستم دوستانم را تغیر دهم؛ در دوره پیری خواهان تغییر خانواده ام شدم اما در این لحظات پایان عمر فهمیدم من تنها می توانم خود را تغییر دهم" .

یک پازلی را به یک نفر دادند و از او خواستند تا آن را درست کند. این پازل نقشه ی جهان بود و هر چه آن را می چید نمی توانست آن را درست کند و دست آخر خسته شد و آن را کنار گذاشت. اما خیلی اتفاقی یکی از مهره ها برعکس شد و دید که تکه ای از صورت یک انسان است و سپس کل پازل ها را برگرداند و مشغول درست کردن پازل صورت انسان شد؛ و توانست آن را کامل کند؛ قسمت پشت پازل یعنی نقشه جهان هم مرتب شد. 

[caption id="attachment_4524" align="aligncenter" width="513"]ما چه تاثیری بر جامعه داریم ما چه تاثیری بر جامعه داریم[/caption]

به قول حمید مصدق عزیز :

من اگر بنشینم

                 تو اگر بنشینی،

                               چه کسی برخیزد؟

                                              من اگر بخیزم                      تو اگر برخیزی همه برمی خیزند...

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم..

کلام پایانی این که اگر ما منتظر تغییر شرایط جامعه؛ اقتصادی، و ا تغییر پدر و مادر و ... باشیم  مانند انسان های نا موفق عمل می کنیم اما اگر در همین شرایط  بگویییم من هم می توانم مثل تمام کسانی که موفق شده اند عمل کنم و بهتر بشوم حتما موفق خواهید شد پس باید از خودمان شروع کنیم باید بدانیم که ما هستیم که زندگی خودمان و جامعه خود را تغییر می دهیم و اول باید خود را تغییر دهیم. قبل از ازداوج فکر کنید ببینید می توانید با چنین شرایطی می توانید زندگی کنید و بدانیم که نمی توانیم او را تغییر دهیم.

دقت کنید ببینید اگر کسی به شما کم محلی و بی محبتی می کند به چه دلیل است؟ و یا اگر کسی رفتار ناشایستی دارد حتما ما رفتار درستی نداشته ایم و مطمئن باشیم که با تغییر خود می توانیم بهترین ها را رقم بزنیم.

چگونه خود را تغییر دهیم

راه های تغییر دادن دیگران

چگونه جامعه مدرنی داشته باشیم

 

 

زنده دل بازدید : 64 جمعه 15 آذر 1398 نظرات (0)

نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟

نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟ نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما به چه شکل است تا بتواند ما را به سمت موفقیت و زندگی خوب سوق دهد؟ هم در بحث های روانشناسی و هم در دینی و اعتقادی ما روی نقش دوست خیلی تاکید شده مثلا پیامبر اکرم(ص) می فرمایند که انسان به کیش دوستان خود می رود. به این معنا که بیشتر دوستان ما هستند که زندگی ما را رقم می زنند.

در روانشناسی هم این قضیه مطرح شده است که انسان میانگین 5 تا دوست نزدیک خود است این میانگین از لحاظ مالی، اعتقادی، اخلاقی ، رفتاری و علاق ه و اشتراکات معمولا ما به دوستان خود نزدیک می شویم.

پس اگر یک چشم انداز موفقی می خواهیم؛ مثلا می خواهیم یک کسب و کار موفقی راه بندازیم باید در بین 5 دوست نزدیک من یک بیزینس من حرفه ای هم وجود داشته باشد. یا اگر می خواهیم در مسائل درسی موفق باشیم و در رشته و دانشگاه خوبی تحصیل کنیم باید یکی از 5 دوست ما یک رفیق درس خوان و کنجکاو باشد. اگر می خواهیم روحیه ی شادی داشته باشیم و مشکلات ما تبدیل به شکلات شود.

بنا بر این نیست که انسانی که بگو و بخند زیاد دارد دلیل بر بی مشکل بودن است و این که تصور کنیم هیچ مشکلی در زندگیش ندارد زیرا اصلا انسانی بدون داشتن مشکل وجود ندارد. پس  شاد بودن را نباید به نداشتن مشکل ربط دهیم و منتظر شرایطی باشیم که هیچ مشکلی نداریم. بلکه مشکل نداشتن به این معنی است که با مشکلاتمان مشکلی نداشته باشیم ومشکل نداشتن اصلی این است که احساس کنیم شاد هستیم.

[caption id="attachment_4541" align="aligncenter" width="628"]نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟ نقش یک دوست و همراه خوب در زندگی ما چیست؟[/caption]

پس به دنبال حذف مشکلات و صورت مسلئه نباشیم بلکه به دنبال استقبال آن ها باشیم و بتوانیم با نغییر نگرش و داشتن نگاه خوب یک زندگی شاد و خوب را برای خود رقم بزنیم. بارها پیش می آید انسان های خوش برخورد و شادی را میبینیم که فکر می کنیم که هیچ مشکلی در زندگی خود ندارد اما وارد زندگی آن ها می شویم می بینیم که مشکلات زیادی دارد؛ این حس و حال خوب می تواند به دلیل وجود انسان هایی باروحیه شاد و خوب باشد که در کنار این افراد وجود دارند. 

بارها شاهد بوده ایم که وقتی در سختی ها دیگرانی در کنارمان بوده اند که با آرامش و وقار با استقامت ما را با مشکلات روبرو می کنند و ما را هم از این آرامش و وقار خود بهره مند می کنند و نوعی تبادل انرژی و فرکانس به ما منتقل می شود. دقیقا مثل زمانی که آهن کنار آهن ربا باشد در اثر این محاورت تبدیل به آهن ربا می شود ولی دور از آهن ربا بماند؛ همان آهن باقی خواهد ماند.

 ما هم در مجاورت آدم ها و دوستان خوب و موفق و شاد مانند آن ها می شویم؛ پس به جای اینکه از مسائل و مشکلاتی که در اطراف ما وجود دارد دائم حرص بخوریم و گله کنیم؛ درصدد باشیم به جای این که با انسان های منفی باف و متمرکز بر روی مشکلاتشان؛ با آدم های شادی رفت و آمد کنیم که در بدترین وضعیت و شرایط، سعی می کنند گلیم خود را از آب بیرون بکشند و همواره موفق هستند پس باید با دوستان موفق و شاد رفت و آمد کنیم.

 پس همین امروز بر روی روابطمان یک تجدید نظر کنیم؛ اما این به معنای قطع ارتباط با همه نیست. بلکه ما باید با همه رفت و آمد داشته باشیم اما 5 نفری که بیشتر از همه با ماصمیمی هستند و ما با آن ها راحت تر هستیم در انتخابشان دقت کنیم؛ نباید در بین این افراد آدم ناباب وجود داشته باشد زیرا حتما بر روی ما تأثیر خواهد گذاشت. 

اگر دشمن ما یک پیشنهاد بد به ما بدهد ما قبول نمی کنیم؛ اما دوست ما اگر پیشنهاد بدی به ما بدهد ما ناخودآگاه قبول می کنیم زیرا معتقدیم که خیر ما را میخواهد و وارد باتلاقی میشویم که شاید خیلی دیر به آن پی ببریم. پس بهتر است در انتخاب دوست خود مراقب باشیم. با هرس کردن دایره دوستان خود می توانیم زندگی بهتری را رقم بزنیم.

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 27
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 935
  • بازدید کلی : 3,071